کودک من

سلام

سلام

پیوندها

پرورش هوش هیجانی در کودکان

يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ

هدف از تربیت کودک پرورش انسان است و این کار به درستی انجام نمی گیرد مگر از روش انسانی


 خلاصه کتاب " پرورش هوش هیجانی در کودکان" نوشته جان گاتمن یکی از روانشناسان خبره :


زمانی که ما کوچک بودیم باور عمومی این بودکه هر کس بهره هوشی بالاتری دارد,  موفق تر است بهره هوشی هم بیشتر در غالب هوش ریاضی و مکانیکی شناخته می شد. ولی حتما" شما هم کسانی را در بین اطرافیان می شناسید که علی ر غم سواد و تحصیلات بالا , انسانهای موفقی نیست در تعاملاتشان با دیگران به مشکل بر می خورد و از همه بدتر اینکه حالات درونی خود را به خوبی نمی شناسند و نمی توانند مسایل و مشکلاتشان را به درستی تحلیل و برطرف کنند.  طبق مطالعاتی که دکتر جان گاتمن و قبل از او دکتر گینات از سال 1960 انجام داده اند موفقیت در فرزند پروری  به چیزی بیشتر از عقل و خرد نیاز دازد و با بعدی از شخصیت ما سر و کار دارد که آن را هیجان می نامند به عبارت دیگر نقش آگاهی از هیجانات و توانایی کنترل احساسات در موفقیت و شادکامی افراد در تمامی جنبه های زندگی, از جمله روابط خانوادگی, از هوشبهر نیز بیشتر است. برای والدین این ویژگی که هوش هیجانی نامیده می شود, به معنی آگاهی از احساسات فرزندان, و توانایی همدلی کردن با آنها و نیز آرام ساختن و راهنمایی کردن آنهاست و برای کودکان , که بیشتر درسهای مربوط به هیجانات را از والدین خود فرا می گیرند به معنای توانایی کنترل امیال , به تاخیر انداختن ارضای نیازها, ایجاد انگیزه در خود , درک نشانهاهای اجتماعی اطرافیان و مقابله با فراز و نشیبهای زندگی است.

از نظر جان گاتمن والدینی که توانایی پرورش هوش هیپجانی  فرزندنشان را ندارد به سه دسته تقسیم می شود :


والدین بی توجه : هیجانات فرزندان خود را نادیده می گیرند و به احساسات آنها بی اعتنا و بی توجه اند.

والدین ناراضی : هر وقت فرزندان آنها احساسات منفی خود را بروز می دهند , آنها را مورد سرزنش قرار می دهند و به آنها اعتراض می کنند و حتی ممکن است به خاطر این کار , آنها را تنبه می کنند.


طبق پژوهشهای دکتر گاتمن فرزندان والدین بی توجه یا ناراضی معمولا به قضاوتهای خود اعتماد ندارند چو ن بارها و بارها به آنها گفته شده که که احساستشان نادرست است و اهمیتی ندارد و این باور در آنها شکل گرفته بنابراین عزت نفس انها پایین است و در زمینه یادگیری نحوه تنظیم هیجانات و حل مشکل خویش, یادگیری و تمرکز و کنار آمدن با همسانان خود مشکل دارند.

جنبه جالب اما فاجعه آمیز قضیه این است که والدینی که به هیجانات فرزندان خود بی توجهی میکنند  یا آنها را سرزنش میکنند معمولا" این کار را به آن دلیل انجام می دهند که عمیقا" نگران فرزندانشان هستند آنها در تلاش برای حمایت از فرزند خود در برابر درد و رنج عاطفی از موقعیتهایی که ممکن است باعث گریه و زاری یا اوقات تلخی شود احتراز می کنند . مثلا" به اسم اینکه می خواهند پسرانشان در آینده به مردانی محکم و استوار تبدیل شوند آنها را به خاطر ابراز ترس یا ناراحتی تنبیه می کنند یا به خاطر اینکه دخترانشان در آینده به زنانی مهربان و خوش قلب تندیل شوند , آنها را تشویق می کنند که خشم خود را بخورند و هرگونه توهین و تحقیری را بپذیرند اما در نهایت تمام این کارها نتیجه معکوس به بار می آورد.

والدین آسانگیر: که هیجانات فرزند خود را می پذیرند و با آنها همدلی می کنند اما قادر به هدایت یا کنترل رفتارهای  آنها نیستند. در واقع نمی دانند چگونه به فرزندشان کمک کنند تا از هیجاناتش تجربه کسب کند و نحوه حل کردن مشکلات را یاد بگیرد و بسیاری از آنها نمی توانند حد ومرزی برای رفتارهای بچه تعیین کنند.بچه های این والدین اغلب نمی توانند در مواقع عصبانیت , ناراحتی یا غمگینی خود را آرام کنند و همین امر تمرکز و یاد گیری مهارتهای جدید را برایشان دشوار می سازد در نتیجه عملکرد تحصیلی خوبی ندارند و در زمینه علایم و نشانههای اجتماعی نیز ناتوانند .

در مقابل والدینی هستند که جان گاتمن آنها را والدین مربی هیجان می نامد که تعاملات موفق آنها با فرزندانشاندر پنج مرحله رخ می دهد:

1-      از هیجان فرزندشان آگاه می شوند.

2-      این هیجان را فرصتی مغتنم برای افزایش صمیمیت روابط خود با کودک و آموزش او تلقی می کنند.

3-      همدلانه به حرفهایش گوش می کنند و او را دلداری می دهندو برای احساساتش ارزش قایل می شوند

4-      به کودک کمک می کنند تا احساسات خود را نامگذاری کند.

5-      از همه مهمتر در عین جستجوی راه حل هایی برای مشکل موجود, حد و حدودی نیز برای ابراز احساسات کودک قایل می شوند.

در این کتاب نمونه رفتارهای بسیاری از هر سبک تربیتی ارایه و تحلیل شده است  که برای مطالعه بیشتر به کتاب ارجاعتان می دهم .

نکته دیگری که در پژوهشهای جان گاتمن تعجب برانگیز است و یک فصل کامل از کتاب را به خود اختصاص داده  نقش مهم پدر در رویکردپرورش هیجان است در واقع تاثیر پدر – خوب یا بد- بسیار شدید تر است. وقتی پدران از احساسات کودکان خود آگاهند و سعی می کنند در حل مشکلات به آنها کمک کنند, بچه ها در مدرسه و در روابط خود با دیگران بهتر عمل می کنند. برعکس پدری که چنین رویکردی ندارد- وخشن یا ایرادگیر, یا به هیجانات بچه خود بی توجه است- می توانند تاثیر بسیار منفی بر جای بکگذارد. فرزندان اینگونه پدران معمولا" از نظر تحصیلی عملکرد ضعیفی دارند, با دوستان خود بیشتر درگیر می شوند و از سلامت کمتری برخوردارند.

در ادامه چندنمونه از کتابهای که بر اساس اصول پرورش هوش هیجانی برای بچه ها نوشته شده است را معرفی می کنم . به امید اینکه همه ما در امر فرزند پروری درست عمل کنیم و موفق باشیم

 

-          مجموعه  12 جلدی " احساسهای تو " نوشته برایان موزسک ترجمه قاسم کریمی  انتشارات قدیانی

-          مجموعه 10 جلدی " اولین تجربه های تو" نوشته آن سی واردی و نیکولا اسمی ترجمه حسین فتاحی , انتشارات قدیانی

-          - مجموعه 30جلدی "فسقلی ها" نوشته تونی گراس ترجمه میترا لبافی, انتشارات قدیانی

-          مجموعه 30 جلدی "داستانهای فرانکلین" نوشته پالت بورژوا ترجمه شهره هاشمی انتشارات پیک دبیران


منبع:  تربیت و پرورش کودک


 پرورش هوش هیجانی در کودکان دکتر جان گاتمن مترجم حمیدرضا بلوچ, انتشارات رشد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۳

نظرات  (۱)

۲۴ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۲۸ سنگ مصنوعی
سلام
ممنونم از اطلاعات مفید و رزنده ای که ارائه دادید استفاده کردیم 
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی